بیخیالی ...شش
شنبه: اسبه زنگ میزنه به مسئول یک سیرک و میپرسه: "شما اسب استخدام نمیکنید؟" طرف میپرسه: "چه کاری بلدی؟" اسبه میگه که: "خب خره دارم حرف میزنم، کافی نیست؟"
یکشنبه: دو تا سوسک پولدار با هم ازدواج میکنن و ماه عسل میرن توالت فرنگی.
دوشنبه: یکی مسجد درست میکنه و برای جلب نمازگزار تابلویی بر در مسجد نصب میکنه و مینویسه: "نماز ظهر دو رکعت، بدون وضو."
سهشنبه: گرگه میره در خونه شنگول و منگول و در میزنه و میگه: "بچه ها باز کنید من مادرتونم." که صدایی میگه: "ای بابا تو هم که ما رو نمودی. چن دفه بگم که اونا دیگه اینجا نیستن و اسباب کشی کردن رفتن شهر؟"
چهارشنبه: یکی که ماه رمضون خیلی بهش سخت میگذشت دعا میکرد که: "ای خدا چی میشد اگه ماه رمضون هم مثل جام جهانی هر چهارسال یکبار برگزار میشد و اونم هر بار توی یک کشور؟"
پنجشنبه: دکتر به بیمار: " ببخشید، من هفته گذشته به جای داروی سرفه به شما مسهل دادم." بیمار به دکتر: "ولی اتفاقن خیلی هم خوب بود چون از اون موقع دیگه جرات ندارم سرفه کنم."
جمعه: ببینم، شبا که میگن: "بگیر بخاب" چی رو باید بگیریم و بخابیم؟
یکشنبه: دو تا سوسک پولدار با هم ازدواج میکنن و ماه عسل میرن توالت فرنگی.
دوشنبه: یکی مسجد درست میکنه و برای جلب نمازگزار تابلویی بر در مسجد نصب میکنه و مینویسه: "نماز ظهر دو رکعت، بدون وضو."
سهشنبه: گرگه میره در خونه شنگول و منگول و در میزنه و میگه: "بچه ها باز کنید من مادرتونم." که صدایی میگه: "ای بابا تو هم که ما رو نمودی. چن دفه بگم که اونا دیگه اینجا نیستن و اسباب کشی کردن رفتن شهر؟"
چهارشنبه: یکی که ماه رمضون خیلی بهش سخت میگذشت دعا میکرد که: "ای خدا چی میشد اگه ماه رمضون هم مثل جام جهانی هر چهارسال یکبار برگزار میشد و اونم هر بار توی یک کشور؟"
پنجشنبه: دکتر به بیمار: " ببخشید، من هفته گذشته به جای داروی سرفه به شما مسهل دادم." بیمار به دکتر: "ولی اتفاقن خیلی هم خوب بود چون از اون موقع دیگه جرات ندارم سرفه کنم."
جمعه: ببینم، شبا که میگن: "بگیر بخاب" چی رو باید بگیریم و بخابیم؟
2 Comments:
کیفانیدیم کیفانیدنی
از اینکه شمارا کیفور کردیم در پوست خود نمیگنجویدیدیدییم
Post a Comment
<< Home