بی خیالی ...یک
خلف نام حاکمی در خراسان بود. او را گفتند که فلان کس مطلق شکل تو دارد. او را حاضر کرد و از او پرسید که: "مادرت دلاکی کردی و به خانه های بزرگان رفتی"؟ گفت: "مادرم عورتی مسکین بود و هرگز از خانه بیرون نرفتی. اما پدرم در باغهای بزرگان کار کردی و آب کشی داشتی".
(عبید زاکانی، رساله دلگشا)
3 Comments:
انصافتا ً "بیخیالیهای نیلوفرهای آبی"یکی از شاعرانه ترین عناوینی است که طی این چند سال اخیر شنیده ام.
امیدوارم که چیزهای چیپ زیرش نوشته نشود!
مگه ما نمیتونیم برای خودمون کامنت بگذاریم
بر منکرش لنعت.
Post a Comment
<< Home