Wednesday, May 03, 2006

بی خیالی ...یک

خلف نام حاکمی در خراسان بود. او را گفتند که فلان کس مطلق شکل تو دارد. او را حاضر کرد و از او پرسید که: "مادرت دلاکی کردی و به خانه های بزرگان رفتی"؟ گفت: "مادرم عورتی مسکین بود و هرگز از خانه بیرون نرفتی. اما پدرم در باغ‌های بزرگان کار کردی و آب کشی داشتی".
(عبید زاکانی، رساله دلگشا)

3 Comments:

Blogger MMB said...

انصافتا ً "بیخیالیهای نیلوفرهای آبی"یکی از شاعرانه ترین عناوینی است که طی این چند سال اخیر شنیده ام.
امیدوارم که چیزهای چیپ زیرش نوشته نشود!

8:03 AM  
Blogger MMB said...

مگه ما نمیتونیم برای خودمون کامنت بگذاریم

8:06 AM  
Anonymous Anonymous said...

بر منکرش لنعت.

8:49 AM  

Post a Comment

<< Home